اوکراین در چهارمین روز حمله روسیه، جنگ را در خیابانهای پایتخت تجربه میکند. از آن طرف، همسایه شمالی برای همه اقشار کشورمان از روشنفکرها و نخبگان و دیپلماسی خواندهها بگیریم تا مردم کوچه و بازار در طول ۱۵۰ سال گذشته همواره مهم بوده است؛ اگرچه بهجز معدود افرادی هیچکدام از این گروهها اطلاع دقیقی از فضای داخلی روسیه ندارند و هرچه میدانند و دیدهاند آن چیزی است که دستگاه رسانهای و تبلیغاتی غرب روایت کرده است. باوجود این در بین جریانهای ایجاد شده در طول ۱۰ روز گذشته سه گروه اصلی (ضمن توجه به جریانهای کمرنگتر) به چشم میخورند:
زندهباد تزار جدید: نخستین جریان رسانهای که در فضای داخلی کشورمان قابلردیابی است، جریان روسو فیل است. ویژگی اصلی این جریان در مقایسه با جریانهای روسو فیل سابق تهی بودن از اندیشه مارکسیسم است. نگاه این گروه به روسیه بیش از آنکه مرتبط با اندیشه و جریانهای حاکم بر روسیه باشد، متوجه شخص پوتین است. این گروه پوتین را شخصیتی کاریزماتیک میدانند. رهبری ورزشکار، سرزنده و سرحال که صلابت در چهره او مجسم شده است. توانسته در ۲۰ سال گذشته روسیه را از اوضاع فلاکتبار اواخر کومونیستها نجات دهد و اقتصاد کشورش را بسازد. بهواسطه دیپلماسی انرژی که در سالیان گذشته اجرا کرده حالا اروپا وابستگی انرژی شدیدی به روسیه دارد. پوتین مواضعی محکم دارد و اکنون هم تلاش دارد ناتو را از کشورش دور کند. ازنظر این گروه اینچنین شخصی صلاحیت رهبری جهانی را دارد. فعالیت این گروه را که عموماً نام و نشانی هم ندارند و در حاشیه هستند، بیشتر از همه در کامنت گزارشهای خبری خبرگزاریها و تااندازهای هم در اینستاگرام و توییتر میشود مشاهده کرد.
نقد پوتین، سرخوردگی پنهانی از غرب: گروه دوم از فعالان که ازقضا ازنظر تعداد بهویژه در توییتر و اینستاگرام بیشتر بهنظر میرسند، مخالفان جدی پوتین هستند. این جریان خود به دو بخش اصلی تقسیم میشود؛ گروهی که هنوز هم حامی غرب هستند و گروهی که نسبت به عدمحمایت آمریکا و اروپا از اوکراین سرخورده شدهاند، اما همچنان از نقد غرب امتناع میکنند. کلیدواژههای اصلی این گروه «نه به جنگ» «نه به تجاوز» «اوکراین را نجات دهید» «در آرزوی صلح جهانی» و عباراتی ازایندست است. سلبریتیها و بعضی از چهرههای اصلی اصلاحطلب را هم میتوان در بین این گروه دید. محور اصلی فعالیت این جریان مثل همیشه نقد عملکرد جمهوری اسلامی در قبال ماجراهای بینالمللی است.
بهعنوان نمونه این فعالان در ماجرای سوریه که جمهوری اسلامی برای کمک به مردم سوریه وارد این کشور شد، این تصمیم نظام را نقد میکردند، اما در ماجرای افغانستان که نظام تصمیم گرفت بیطرف بایستد، شعار اعزام نیرو به افغانستان دادند. حالا هم همین گروه در اوکراین معتقدند ایران باید حمله روسیه را محکوم کند ولی وقتیکه عربستان به یمن حمله کرد اصرار داشتند که باید ایران بیطرف بایستد. در بین فعالان این گروه مثل همیشه حسین دهباشی خودنمایی میکند. طیف گستردهای از سلبریتیها از تتلو تا علی دایی هم در همین گروه هستند. نکته مهم درباره این جریان این است که عملکرد رسانهای و پروپاگاندای آنها توانسته بخش جدی از طبقه متوسط کشور را هم همراه کند. همانطور که در ماجرای افغانستان هم کرد. گروهی دیگر از فعالان این جریان صرفاً روی مظلومیت اوکراین متمرکزشده اما حاضر نیستند تحت هیچ شرایطی دست به نقد غرب بزنند. این جریان در بین روزنامههای حزبی کشور نمود بیشتری دارد. روزنامه سازندگی، روزنامه اعتماد و تااندازهای شرق چنین خطی را دنبال میکنند.
اوکراین و سراب متحدان خارجی: اما در کنار دو جریان اصلی که ذکر شد، جریان سومی هم در فضای رسانهای فعالیت میکند. جریانی که همزمان با نقد غرب و تااندازهای بیتوجهی به پوتین، بر قویشدن و قدرتمند شدن ایران تکیه دارد. از مسعود براتی و رضا حاتمی وفا تا سید نظام موسوی سخنگوی مجلس و روزنامههایی مثل وطن امروز و رسالت و جوان و حتی خراسان و قدس را میشود در این دسته قرار داد. ویژگی اصلی این گروه را میتوان نگاهی عقلانی و نه احساسی صرف آنها به ماجرای اوکراین و روسیه در نظر گرفت. این گروه اوکراین را آیینه عبرتی میدانند که سرنوشت آن برای هر کشوری ممکن است اتفاق بیفتد. بهویژه کشورهایی که به غرب اعتماد کردهاند. درنتیجه همین نگاه، آنها معتقدند ایران باید به ایرانی قوی و متکیبهخود تبدیل شود.
نظر شما